حالا که نشد ازدواج کنم و‌مستقل بشم و زندگی جدیدی شروع کنم و هیچ دختری هم من رو دوست نداشت و شانس ازدواجم ندارم، فکر میکنم بهترین کار برای ادامه ی زندگیم تا آخر عمر این باشه که یک باغی بخرم و یک اتاقچه ای داخلش درست کنم.

اونجا انواع پرنده های زمینی مثل مرغ و خروس های تزئینی، بوقلمون و غاز و کبک و بلدرچین و قرقاول بریزم و یک دستگاه بزرگ جوجه کشی هم بخرم و هی ازشون جوجه بگیرم(مثل اون زمانها که توی حیاط خونه ی قبلیم انجام میدادم). در کنارش کشاورزی کنم و گل و سبزی بکّارم.

یک مودم اینترنت برای اوقات تنهاییم و حرف زدن توی وبلاگ و یک تلوزیون هم با یک دیش ببرم تا اخبار و تحلیل های ی رو گوش بدم. 

در مواقعی که نیاز جنسی داشتم، مثل سابق خود یی میکنم که نه سیخ بسوزه نه کباب و به کسی هم آسیبی نمی رسونم!.

با این اوضاع گرونی و توقعات دخترها و اینکه هیچ کسی قطعا من رو نمیخواد، کم هزینه ترین و بهترین راه ادامه ی زندگی همینه. اینطوری تا پیری رو در تنهایی و خلوت خودم با حیوونا و پرنده ها میگذرونم تا بمیرم.

پ.ن: تا پدرم در قید حیات هست باید راضیش کنم که برام یک زمین بخره. چون فعلا اصرار داره من ازدواج کنم، اما میدونم که دختری برای ازدواج وجود نداره. بارها بهش گفتم که دیگه زن نمیخوام و دختر به دردم نمیخوره و تو این وضعیت بد اقتصادی که از عهده ی خرج خودم بر نمیام، نمیتونم هزینه ی یک نفر دیگه رو هم بدم. اما پدرم میگه من خرجت رو‌میدم(که دروغ میگه و بابت یک تلوزیون جونمون رو به لب رسوند). 

زندگی ,ازدواج منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی یاسل نمونه سوالات استخدامی pertak3 tZazaisa فردوس شهر ناب برای گردشگری بوی جان فروشگاه بذر اورجینال شاهدانه وبلاگ تفریحی ایرانی قصه شب